تاریخ هنر، ما را در دس تیابی به بررسی و مطالعۀ آثار هنری از زوایای مختلف، همچون
روانکاوی، روا نشناسی، زیباشناسی و فلسفۀ هنر یار یرسان است. نیز تاریخ هنر ما را در
شناخت بهتر پدید ههای هنر راهبر م یگردد زیرا تاریخ هنر در مطالعه و بررسی آثار هنری با
روش ویژ هاش ضمن تاری خنگاری، سبک و مکتب، آثار موردنظر را معین و مشخص م یکند
که البته تأثیر و اهمیتِ آن از آن جهت است که تواناییِ مشاهدۀ موضو عها را از دریچۀ
روا نشناسی، جامع هشناسی و تاریخ دارد.
هنر در هر دور های وظیفۀ سازند های دارد که از لحاظ تزئینی و تاریخی قابل بحث است و این
تاریخ هنر است که از ورای نق شهای سادۀ تزئینی هر اثر، مفاهیم و معانی دیگر را بیرون
کشیده و روشن م ینماید و به همین دلیل است که فلسفه و تاریخ هنر همراه یکدیگر در
مطالعۀ هر اثر هنری به کار گرفته م یشوند تا هرچه بیشتر به واقعیت نزدیک شوند. جاناتان
هریس نیز در کتاب تاریخ هنر نو از وجود قطبی مخالف یا دس تکم تضادی آشکار صحبت
م یکند و همچنین گ هگاه در مقام نمایندۀ تاری خنگاران رادیکال هنر، مدعی م یشود که
اصول و روش تحلیلیِ درست را به نوعی شفاف و مشخص م یداند و حتی عنوان م یدارد که
هرگونه تاری خنگاری هنر رادیکال راستین است. این مقاله به بررسی نظریات مطر حشده در
کتاب تاریخ هنر نو م یپردازد و بر اساس آن، تحلیلی از وضعیت تایخ هنر نویسی در جامعه
هنری ایران ارائه م یدهد.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |