در چند دهه گذشته، تعداد زیادی از نقاشیهای قلمی ناصرالدینشاه را برخی پژوهشگران و تاریخشناسان، جسته و گریخته، در نشریات و کتابها منتشر شدهاند. نیاز به پژوهشی مستقل و گردآوری و نگارش کتاب یا مقاله مفصل در این رابطه، ذهن بسیاری از صاحبنظران حوزه تاریخ فرهنگ و هنر معاصر را همواره به خود معطوف داشته است. در اواسط سال 1394، کتابی با عنوان ناصرالدینشاه قاجار و نقاشی به قلم فاطمه قاضیها (قاجارپژوه و صاحب آثاری چون روزنامههای خاطرات ناصرالدین شاه در سفرهای سهگانه فرنگستان، اسنادی از روابط ایران و روسیه در عصر فتحعلیشاه و محمدشاه و ناصرالدینشاه تا سقوط قاجاریه و گزارش شکارهای ناصرالدینشاه و غیره) به همت سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران روانه بازار نشر گردید. کتابی که گمان میرفت بتواند پاسخ شایستهای به نیاز پژوهشی در حوزه شناخت هرچه بیشتر هنر نقاشی این پادشاه و نقاشیهای بهجامانده از او باشد. اما با اینکه کتاب شکل و شمایل پژوهشمحورانه و بهظاهر آراستهای داشت، نمیتواند منبعی مورد اعتماد برای پژوهشگران و محققان باشد. چینش نادرست اطلاعات و آمیختن بحثهای نابجا به یکدیگر، بیدقتی در انتخاب تصاویر با کیفیت و کمدقتی در خواندن حواشی تصاویر، پر کردن بخشهای مختلف کتاب با اطلاعات تاریخی و شبهتاریخی نامربوط و حتی بیارزش و نداشتن ویراست فنی و علمی مناسب و کارشناسانه، و انواع اشکالات ریز و درشت دیگر، در قالب یک کتاب، منتهی به کشکول نامتوازن و بیاندامی شده، و ارزش کار را زیر سؤال برده است. شاید اگر این کتاب به صورت یک مقاله مفصل به دور از پرکردن صفحههای بیشمار نگارش میشد، میتوانست جای خود را تاحدودی در میان منابع مهم پژوهشی باز کند. کتابی که تنها چند صفحه از فصل نخست آن و فصل دوم آن با موضوع اصلی مرتبط است و مابقی کتاب یعنی، بیشتر فصل اول، پیوست بخش دوم و تمامی بخش سوم آن زاید بوده و قرار گرفتنش در کتاب تنها نکتهای را که به ذهن میرساند شبهه کتابسازی است. در مقاله پیشرو، کوشیدهایم با بررسی کتاب، برخی ایرادهای اساسی و بنیادین آن را نشان دهیم و پیشنهادهایی برای رفع برخی نواقص ارائه کنیم.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |